
در محله عشایری استرخک نهبندان؛
کودکان عشایر به ما می گویند که زندگی، با عشق به خدا، معنایی عمیقتر مییابد
در محله عشایری استرخک نهبندان، جایی که آفتاب سوزان بر سر زمین میتابد و نسیم ملایم ظهرگاهی به آرامی از لابهلای درختان بنه میگذرد، درخت بنهای کهنسال با سایهاش، گنجینهای از امید و عشق را در دل این خاک و سرزمین به ارمغان میآورد. در زیر این درخت کهن، کودکان عشایر گرد هم آمدهاند. چهرهی معصوم آنها پر از شوق و سرزندگی است و دلهای کوچکشان، سرشار از ایمان و محبت به خداوند.
دستها را به نشانه دعا بالا میبرند و در این معصومیت، نمازی معنوی را اقامه میکنند. گرمای آفتاب با صدای دلنشین اذان در هم میآمیزد و درخت بنه، گویی با زبانی خاموش، دعای آنان را به آسمان میفرستد. حرکات آنها ساده و بیالایش است؛ هر رکعت، مانند پرچمی در دست کودکانی است که با دلهای خالص، فرمانبردار پروردگار خویش هستند.
این لحظه، لحظهای فراتر از عبادت است؛ اینجا جایی است که ایمان و عشق به خداوند در دستان کوچک و دلهای بزرگ این بچهها به اوج خود میرسد. چشمان پاکشان، به آسمان مینگرند و گویی در تلاشند تا با این نماز، از خداوند رحمت و برکت بخواهند. درخت بنه، شاهد این لحظات شیرین و ناب است؛ آنقدر عظیم و قدیمی که به خوبی میداند که نسلها در زیر سایهاش به رازهای زندگی و بندگی پی بردهاند.
اینجا، زیر درخت بنه، نه تنها لحظهای برای نماز که فرصتی برای ایجاد خاطراتی شیرین است. این کودکان، سفیران ایمان در دنیای بزرگتری هستند که به زودی در آن پا خواهند گذاشت.
در زیر این درخت بزرگ و در دل این آفتاب سوزان، کودکان عشایر نهبندان به ما یادآوری میکنند که زندگی، با ایمان و عشق به خداوند، زیباتر و معنایی عمیقتر مییابد.